جدول جو
جدول جو

معنی صاب خنه - جستجوی لغت در جدول جو

صاب خنه
میزبان
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صاحب خانه
تصویر صاحب خانه
دارای خانه، مالک خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاب خانه
تصویر تاب خانه
خانه ای که در زمستان با بخاری گرم شود، گرم خانه، خانۀ زمستانی، تاوانه، تاوخانه، برای مثال در چنین فصل تاب خانۀ شاه / داشته طبع چار فصل نگاه (نظامی۴ - ۶۱۱)
خانه ای که دیوارهای آن آیینه کاری شده باشد، جام خانه
فرهنگ فارسی عمید
(قَصْ صا نَ / نِ)
جائی که در آن گوسفندان را ذبح میکنند. (ناظم الاطباء). سلاخ خانه و مسلخ، جامعۀ قصابان. اجتماع قصابان، دکان قصاب. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(حِ نَ / نِ)
خانه خدا. میزبان. دیار. ابوالمثوی. رب البیت:
در آن خانه که آن شب بود رختش
به صاحب خانه بخشیدند تختش.
نظامی.
- امثال:
اگر میهمان یکی باشد صاحب خانه گاو میکشد، یا میزبان گاو میکشد، با کثرت سائلان و خواهندگان به تمام واجبات رادی و جوانمردی عمل نتوان کرد. (امثال و حکم ص 229)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
زن پیر باشد به زبان آسیان. (فرهنگ اوبهی خطی کتاب خانه مؤلف). و ظاهراً این صورت مصحف صابوته باشد. رجوع به صابوته در همین لغت نامه و لغت نامۀ اسدی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از صال خانه
تصویر صال خانه
کشتار گاه
فرهنگ لغت هوشیار
مانپد خانه خدا کد خدا ابتگن دیور میزبان مالک خانه خانه خدا، میزبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب خانه
تصویر صاحب خانه
((~. نِ))
مالک خانه، میزبان
فرهنگ فارسی معین
خانه خدا، مالک، موجر، میزبان
فرهنگ واژه مترادف متضاد
صاحبخانه بودن: کامیابی که از دسترنج خودتان حاصل خواهد شد اگر با مفسد صحبت داشت، دلیل بر فساد کار او است. لوک اویتنهاو
فرهنگ جامع تعبیر خواب
برجستگی هایی در دامنه ی کوه که در اثر شستشوی باران به صورت
فرهنگ گویش مازندرانی